✓❤ـهَـــوایـِ ـشَــرجیـِ دِلـــــــَم ❤✓
بــِ یادِ دلـهاییـ کِهـ: بیـ تَقـصیرَند...
گفتم که چیست عشق ؟.... تهی کرد جام و گفت: بر هر کسی به شیوه ای این داستان گذشت ... شاید تمام شد قصه ی این غم...خدا را چه دیدی؟ استخاره کرده ام... خوب آمد... بگذر تابستان... بگذر حال من با تو خوب نمیشود پاییز حال مرا خوب میشناسد... - دو سال غمگین تر... از یاد تو من دور خودم پیله تنیدم پروانه شدم شمع وجودم به فنا رفت... گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من نفسی هست دلی هست ولی جانی نیست... دوسال دور تر از دورتر... تا وقتی بودی حالم خوب نبود از وقتی رفتی حالم خوب نیست... -از اولین روز جداییمون با قرص و درد و گریه میخوابم... همیشگی است ولی جمعه به استخوان میزند اندوه نبودنت... چشمامو بستم رو دل کندنت چشمامو بستم رو دل کندم... خسته از تو که خیالت پیش من جا مونده... من چجوری به تو و عطر تو بیمار شدم... به خواب من نیا... ره زندگی نشان ده به کسی که مرده در من که حیات بی تو راهی به حریم او ندارد ز تمام بودنی ها تو همین از آن من باش که به غیر با تو بودن دلم.... غمگین تر از غروبم عاشق تر از ستاره عکست به غیره حسرت هیچی واسم نداره دردم یکی دو تا نیس من بی تو مشق دردم دست خودم اگر بود بعد از تو دق میکردم... - خدایا حالا که تقویم من زمستوناش زیاده... خلاصم کن همین حالا اگه قراره برنگردی... -وقتی دنیای خاطره هات با یه آهنگ مرور میشه... عشق یعنی هنوز بعد از این همه وقت وقتی اون آهنگ ناخود آگاه پلی میشه تصادف میکنم... تو فکر تو بودن مکان و زمان نمیشناسه پشت فرمون؛ وسط سفر کاری... مگه خیلی وقت نیس تموم شده؟ پس تا کی میخوای به خوابم بیای؟ -اینجا یکی هست که هر ثانیه خوابتو میبینه شاید اگه تو برگردی بشه از چیزی نترسید... خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست فقط خواست نیممونو دیده باشیم... بی تفاوت ترین آدم روی زمین... ای کوه پر غرور من نبود تو نبود من... ای لحظه ساز عاشقی؛عاشق با تو بودنم... خوابتو دیدم لعنتی.... آخر یه روز این تخت میمونه و این شیشه عطر لعنتی، آخر یه شب دق میکنم با این درد... - اینجا که ایستادَمـْ تَهه تَحَمـُــله... کشنده تر از درد ندیدنت هم بود... با تو نگفته بودم از گریه های هرشب عشقت نشسته بر دل جانم رسیده بر لب... چی بگی وقتی خودم خواستم... از سلول انفرادیت تا آدمه و نفسش، غم عشقی کشیده ام که مپرس... باز منو ته مونده ی چند تا نفس... نبودنت شکنجه ی کدوم گناهمه که خونه ی بدون تو شکنجه گاهمه... هیچکس...هیچکس به جز خودت لیاقت قلب منو نداره... باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم؛باز دلم باز دلم دل بشود تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارم ساعتم درد؛ دلم درد جهانم درد است... خوابتو دیدم... چقدر عاشق تر شدم اون روز سربند مزین به یا حسین و چشمات که برای چند ثانیه دست و پاشو گم کرد... چطور کنار کشیـــدم؟ من کمتر از تو جنگیدم، حالا سنگینی درد دلتنگیامو باید بذارم رو دوش کی؟ غرورم....؟ میگن سخت ترین عشق، عشق بین دو تا آدم مغروره ....سخت ترین یا نرسیدنی ترین؟ یا هردو؟ غرور ما که خیلی جاها خیلی شکست ....پس چـــرا نشد؟ چرا زندگیمون فقط خلاصه شد تو نفس کشیدن؟ " از حالم پرسیده بودی ....من خوبم...یک گلو درد ساده است، و یک مشت خاطره که مدام در ذهنم خونریزی میکنند...ای کاش بودی تا حریر نگاهت را بپیچم دور بی قراری های دلم و دلـــــگرم شوم...." برام هیچ حـــــسی شبیه تــــو نبود ، نیست و نخواهد شد... همه وقتایی که داشتیم واسه بدست آوردن هم با این همه آدم میجنگیدیم همه لحظه هایی که توی یک روز هزار بار مردیم؛ رو پاهای شکسته پا شدیم دوئیدیم وقتی که داشتیم دست و پا میزدیم غرق شدیم تموم شدیم مردیم... واسه مرده های روی آب موجا تصمیم میگیرن... بدون تو چیا کشیدم من... خودکشی در هر کس منحصر به خودشه یکی دیگه شیک نمیپوشه؛دیگه آرزویی نمیکنه؛یکی دیگه به تحصیل ادامه نمیده؛ یکی به خودش نمیرسه ؛یکی از خودش عکس یادگاری نمیگیره یکی محبت نمیکنه؛یکی محبت نمیپذیره و اینگونه است که اکثر آدمها میمیرند در بیست سالگی و به خاک سپرده میشوند در هفتاد سالگی.... /چقدر از ماه رمضون خاطره داریم...
Shik Them |